اختلال عاطفى فصلى

پدیدآورنده:ا.اميرديوانى

چرا در پاييز و زمستان آشفته‏حال‏تريم؟

اشاره:
اختلال عاطفى فصلى عبارت از اين است كه بعضى از بيماران در زمان معينى از سال به طور مكرر به افسردگى مبتلا مى‏گردند. در برخى موارد، اين امر بازتاب توقعات اضافى كار و زندگى، روى شخص است. در پاره‏اى موارد چنين عللى در كار نيست و گروهى از پژوهشگران، آن را به تغييرات فصلى، مثل طول تاريكى و كوتاهى روزها نسبت مى‏دهند. هر چند اختلالات عاطفى فصلى با زمان وقوع خود مشخص هستند، گفته مى‏شود بعضى از نشانه‏هاى آن بيشتر از ساير اختلالات عاطفى است كه عبارتند از پرخوابى و افزايش اشتها مخصوصا براى مواد قندى.
الگوى شايع شروع افسردگى در پاييز و زمستان و بهبود آن در بهار و تابستان است. اين الگو سبب شده كه بيمارى به كوتاهى روزها نسبت داده شده و براى معالجه آن، «نوردرمانى» توصيه شود. گزارش داده شده است كه سه تا چهار روز پس از آغاز نوردرمانى، آثار بهبود ظاهر مى‏گردد، اما بعد از قطع آن، علايم بيمارى به سرعت برمى‏گردد. معلوم شده است كه رويارويى با نور درخشان در ضمن روز به اندازه‏اى مواجهه با نور درخشان شبانگاهى مؤثر مى‏باشد. اين موضوع در سبب‏شناسى بيمارى، ابهام ايجاد كرده است.
شمارى از مردم در خلال ماههاى زمستان از نشانه‏هاى افسردگى در رنج و عذابند. اين علامت‏ها در طول ايام بهار و تابستان فروكش مى‏كنند. ممكن است چنين حالتى، اختلال عاطفى فصلى (اس‏اى‏دى) باشد. «اس‏اى‏دى»، نابسامانى خُلق و خوى است كه با بروز پريشان‏خاطرى همراه بوده و به دگرگونى‏هاى نورى هر فصل مربوط مى‏باشد.
اختلال ياد شده نخستين بار پيش از سال 1224ش ـ 1845م مورد توجه قرار گرفت و تا اوايل دهه 1980 رسما نامى از آن برده نمى‏شد. از آن جايى كه نور خورشيد بر فعاليت‏هايى همچون چرخه توليدمثل و زمستان‏خوابى تأثير مى‏نهد، بنابراين شايد «اس‏اى‏دى» اثر تغييرات نورى فصلى بر انسان‏ها باشد. همچنان كه فصل‏ها عوض مى‏شوند، «ساعت داخلى‏زيستى» يا «چرخه شبانه‏روزى» ما نيز تغيير مى‏يابند و اين دگرگونى تا حدى به واسطه تغييرات حاصل از الگوهاى آفتاب است.
اين وضع سبب مى‏شود كه ساعت‏زيستى ما با برنامه‏هاى روزانه‏مان ناهماهنگ گردد. طاقت‏فرساترين ماهها براى مبتلايان به اختلال عاطفى فصلى دو ماه زمستان، اوايل ديماه تا اوايل اسفند است و در اين فاصله زمانى جوانان و زنان بيشتر در معرض خطر هستند.

آگاهى‏هايى در باره نشانه‏هاى اختلال عاطفى فصلى

علايم افسردگى كه اغلب رخ مى‏نمايند (مانند خور و خواب زياد و افزايش وزن) در طى ماههاى پاييزى يا زمستانى.
رهايى كامل از چنين افسردگى در بهار و تابستان.
نشانه‏هايى كه در دو سال گذشته روى داده، با هيچ نوع بروز فسرده‏دلى غير فصلى توأم نباشند.
افسردگى فصلى، فزون‏تر از ساير افسردگى‏هاست.
نياز به مواد قندى و نشاسته‏اى.

علت احتمالى اين گونه اختلال

«ملاتونين»، هورمون مربوط به خواب است كه از غده صنوبرى (پينه‏آل) واقع در مغز ترشح كرده و به اختلال عاطفى فصلى مربوط مى‏شود. هورمون مزبور كه احتمالاً باعث پيدايش نشانه‏هاى بيمارى مى‏گردد، بيشتر در تاريكى توليد مى‏شود. از همين‏رو، وقتى روزها كوتاه‏تر و تيره‏تر مى‏گردند، به همان نسبت بر ميزان ترشح هورمون مزبور افزوده مى‏شود.

درمان

ثابت شده است كه نوردرمانى يا مداوا با نور درخشان، ترشح «ملاتونين» را فرو مى‏نشاند. گرچه هيچ يافته پژوهشى به دست نيامده است كه خاصيت ضد افسردگى روش مورد بحث را قطعا به اثبات رساند، ولى هستند افرادى كه به اين راهكار درمانى واكنش نشان مى‏دهند. وسيله‏اى كه امروزه براى معالجه ناراحتى پيش‏گفته، كاربرد گسترده‏اى دارد، چند چراغ مهتابى سفيدى است كه روى بازتاب‏گر فلزى نصب شده و داراى صفحه محافظ پلاستيكى مى‏باشد.
در مورد علايم خفيف مى‏توان گفت كه وقت‏گذرانى روزانه در خارج از خانه و يا اتخاذ
تدابيرى جهت بهره‏مندى هر چه بيشتر از آفتاب در خانه و محل كار، شايد مفيد باشد. به موجب پژوهش صورت گرفته، يك ساعت پياده‏روى در زير آفتاب زمستانى همان قدر براى آدم خاصيت دارد كه دو و نيم ساعت در زير نور روشن مصنوعى بودن.
چنانچه نوردرمانى اثر نكند، امكان دارد يك داروى ضد افسردگى در كاهش يا زدودن نشانه‏هاى اختلال عاطفى فصلى كارگر باشد. احتمال دارد در اين ميان، عوارض جانبى ناخواسته نيز پديد آيند. در باره علامت‏هايى كه به شما عارض شده است، با پزشك و يا متخصص بهداشت روانى، رايزنى كنيد.

آنچه كه موجب افسردگى مى‏گردد

سبب واقعى افسرده‏حالى به درستى معلوم نيست، ولى بر پايه شواهد و مدارك به دست آمده، چندين عامل را مى‏توان برشمرد كه عبارتند از:
الف) وراثت؛
ب) ساختار زيست‏شيميايى بدن؛
ج) ساختار روانشناختى؛
چ)رخدادهاى زندگى پرتنش؛
ح)نوسان ميزان هورمون‏ها؛
خ) علل ديگر همچون امراض و مداواهاى ويژه.
اكنون به تشريح جداگانه هر يك مى‏پردازيم:
وراثت
كسانى كه يكى از خويشاوندان نزديك‏شان به افسردگى اصلى يا اختلال خلقى دوگانه (دوقطبى) دچار باشند، دو برابر سايرين در معرض ابتلا به افسردگى قرار دارند.
ساختار زيست‏شيميايى
هر فردى ساختار شيميايى يگانه‏اى دارد. ابتلا يا عدم ابتلا به افسردگى، به مقدار مواد
شيميايى مغز وى و اينكه اين مواد شيميايى چه سان با دستگاه عصبى مركزى در تعامل است، بستگى دارد. ساختار زيست‏شيميايى هر كس، يك عمل تعادل‏ساز پيچيده است. اگر يكى از مواد مزبور به درستى كار نكند، كل تعادل و توازن به هم خواهد خورد.
مغز، فرمانده بدن است. همان گونه كه پيام‏هاى صادره از مغز (به شكل جريان الكتريكى) حركات ما را مهار مى‏كند، پيام‏هاى ديگر عواطف و احساسات‏مان را زير نظر دارند. ياخته‏هاى عصبى توسط فاصله‏هايى كه پيوندگاه (سيناپس) نام دارند، از هم جدا مى‏گردند. مواد شيميايى موسوم به «ناقلان عصبى»، پيام‏ها يا علامت‏هاى صادره از مغز را از ميان اين پيوندگاهها گذرانده و به ياخته‏هاى عصبى گوناگون مى‏رساند.
ناقل‏هاى عصبى «سروتونين»، «دوپامين» و «نورپين‏فراين»، پيام‏رسان‏هاى شيميايى هستند كه گفته مى‏شود مسئول مهار عواطف و روحيه‏اند. به ويژه سروتونين كه در بروز افسردگى مؤثر مى‏باشد. اعتقاد بر اين است كه وجود هر نوع كاستى در سروتونين يا اختلال در شيوه عمل آن، اثرات منفى ژرفى در روحيه و عواطف شخصى بر جاى مى‏نهد.
ساختار روانشناختى
معروف است كه ويژگى‏هاى اصلى شخصيت يك فرد غالبا در سال‏هاى اوليه خردسالى او آشكار مى‏گردد. يكى از اين عوامل مشخص‏كننده محيط زندگى فرد است. هر آنچه كه در دوران كودكى در زندگى ما روى مى‏دهد، به هنگام بزرگسالى تأثيرات ژرفى در نگرش و رفتارمان دارد؛ مثلاً مورد بى‏مهرى و عدم توجه قرار گرفتن، بازداشتن از چيزى و در دوره طفوليت مورد استفاده جنسى واقع شدن مى‏تواند بعدها در نوع ديدگاه فرد به جهان اثر نهد.
رخدادهاى زندگى پرتنش
واكنش شخص نسبت به عوامل خارجى هم مى‏تواند بر ميزان مواد شيميايى مغز و چگونگى عمل آنها تأثير گذارد. رويدادى قادر است فرد را به افسردگى بكشاند. (مخصوصا كسى پيشتر بر اثر ساير عوامل در خطر افسردگى بوده). اين پيشامدها عبارتند از:
1ـ بيمارى ديرپا؛
2ـ مرض يا جان‏سپارى شخص محبوب؛
3ـ طلاق؛
4ـ پايان بخشيدن به پيوندى نزديك و صميمى؛
5ـ اسباب‏كشى به منزل جديد؛
6ـ مشكلات مالى يا ادارى.
نوسان ميزان هورمون‏ها
امكان دارد نوسان ميزان هورمون‏ها در زنان به افسردگى بينجامد. اين حالات عبارتند از: نشانگان پيش از قاعدگى ـ حدودا 3 تا 8 درصد زنان، يك هفته يا چند روز پيش از قاعدگى، تحت تأثير اين نشانگان (سندرم) قرار مى‏گيرند. از نشانه‏هاى اين حالت، روحيه افسرده، نوسان روحى، اوقات‏تلخى، تشويش و نگرانى است.
افسردگى پس از باردارى
(زايمان)
اين گونه افسرده‏حالى با نوسان هورمون‏ها بعد از حاملگى ارتباط مستقيم دارد، ولى عوامل اجتماعى هم احتمالاً در آن نقش دارد. به عنوان مثال، زنى شاغل كه ناچار است به طور ناگهانى دور از محل كار خويش در خانه بماند و روز را به تنهايى و با كودكش به سر برد، ممكن است احساس افسردگى و عزلت‏گزينى بدو روى آورد.
افسردگى در دوران يائسگى
بعيد نيست كه زنان در اين دوره به سبب آنكه توان توليدمثل خويش را از دست داده‏اند، اسير اندوه گردند، از سوى ديگر امكان دارد مادران به خاطر ترك كردن فرزندان بزرگسال در چمبره افسردگى گرفتار آيند.
ساير عوامل
عوامل ديگرى كه ممكن است به افسردگى منتهى شوند عبارتند از:
1ـ مصرف مواد مخدر و الكل؛
2ـ استفاده از برخى داروها همچون استروئيد و يا داروهاى مربوط به پرفشارى خون؛
3ـ امراض خاص مثل پركارى غده تيروئيد و يا مشكلات عروقى؛
4ـ تحليل نيرو، از دست دادن توان ذهنى و جسمى كه معمولاً ناشى از كار طولانى‏مدت و يا تعهداتى است كه فرد حس كند.

منابع:

الف) انگليسى
1- National Mental Health Association.
2- Pourafkary, N.M.D. A comprehensive Dictionary of Psychology 8 Psychiatry.
ب) فارسى
1ـ «آنچه كه باعث افسردگى مى‏شود»، روزنامه شرق، 1384.
2ـ يادداشت‏هاى پراكنده شخصى از منابع موثق.

منبع: پیام زن